مؤثرترین راه كنترل نیروی تمركز، استفاده از پرسش است.ھر سؤالی كه از خود بكنید، مغز پاسخی برای
آن پیدا می كند.به عنوان مثال، اگر بپرسید (چرا فلانی از من سوء استفاده می كند؟) بی اختیار ذھنتان
متوجه مواردی می شود كه آن شخص ، سرتان را كلاه گذاشته است، خواه اصلاٌ این موضوع حقیقت داشته
یا نداشته باشد. اما اگر بپرسید ( چگونه می توانم این مشكل را رفع كنم ؟ )بدون تردید به پاسخھایی می
رسید كه نتیجه اش برداشتن قدمھای مثبت است.
پرسش صحیح ، داری نیرویی است كه نمونه آن را می توان در شرح حال یك كودك كتك خورده یافت .این
كودك كه در یك نزاع دبستانی ، از كودك بزرگتر از خود كتك خورده بود ، به منظور انتقام، تفنگی به چنگ آورد و
به تعقیب آن كودك قلدر پرداخت .
اما درست در لحظه ای كه میخواست ماشه را بكشد به خودآمد و از خود پرسید (اگر ماشه را بكشم چه
اتفاق می افتد؟)ناگھان تصویری از زندان و بلاھایی كه ممكن است بر سرش بیاورند در نظرش مجسم شد .
لوله تفنگ را به طرف درختی گرفت و به آن شلیك كرد.
این پسر بوجكسون بود .یك انحراف توجه، یك تصمیم سنجیده و ناشی از مقایسه رنج و لذت ، باعث شد
پسری با آینده ای نا معلوم ، به یكی از بزرگترین قھرمانان ورزشی مبدل شود.
امروز، چه پرسش ھای زندگی سازی می توانید از خود بكنید؟
آیا كسی تاكنون به شما گفته است كه (آینده تان درخشان است؟) از شنیدن این گفته چه احساسی پیدا
كردید؟ اگر می گفتید كه آینده تان تاریك است، چطور؟