گرایش به بازار و نیاز مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است. مدیر کامیاب کسی است که سازمان را با شرایط روز همگام کند و این زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند.
بازار شناسی ·
“شناخت”لازمه ي هر حرکت عاقلانه و هر تصمیم اصولی است. شناخت بازار تلاشی نظام مند است
براي گردآوري، ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به همه ي اجزاي تشکیل دهنده ي نظام بازار و همه
عواملی که بر نظام بازار تاثیر می گذارند.
بازاریابی ·
بازاریابی یعنی جستجو براي یافتن مناسبترین بازار و بخش هایی که سازمان می تواند در ان جا به
صورت مفید ترو موثرتر حضور یابدو پاسخگوي نیاز و خواسته مردم باشد. بازاریابی یعنی بخش بندي
یا تقسیم بازارها و تعیین محصولات شرکت براي مناسب ترین بازارها.
بازار سازي ·
بازارسازي یعنی نفوذ در بازار و معرفی و شناساندن سازمان و محصولات و خدمات ان با استفاده از
عوامل قابل کنترل بازاریابی(محصول، قیمت، توزیع وترفیع فروش) . بازاریابان با بکارگیري درست و
اصولی این عوامل می توانند در شرایط مختلف جایگاهی در بازار براي خود به دست آورند و با
سیاست ها و برنامه هاي مناسب سهم بیشتري از بازار را در اختیار بگیرند.
بازار گردي ·
بازارگردي وظیفه اي است که بازار یاب را وادار می سازد تا بیش از دیگران با تحولات و تغییرات
بازارها آشنا گردد. این آگاهی از طریق حضور در صحنه رقابت و مبادله و مشاهده بازارها امکان پذیراست. شرکت کردن در نمایشگاهها، بازدید از بازار هاي گوناگون و بودن در محیط بازار، دید مدیران را بازتر می سازد. به عبارتی، مهمترین نقش بازار گردي تقویت و گاهی تغییر “دید” است.